دایی رو بیشتر از همه کیک های دنیا دوست دارم
این عکسها رو به دایی جانم که اون ور آبهاست ، تقدیم می کنم. با احترام(به قول دایی) : انگریز ...
نویسنده :
صهیب صلاح زهی
17:47
موش آزمایشگاهی شدم
سلام دوستان.شماکه می دونید من مریض بودم. دوشنبه یازدهم بهمن حالم خیلی بدبود.مامانم منوبرد پیش یه دکتر.پس ازمعاینه ام دکتر گفت:حال پسرتان اصلاخوب نیست،بایدبستری بشه! رفتیم بیمارستان ایران ایرانشهر،حدودساعت 18.یه خانم اومدبعدازاینکه 9جا ازدست وپامو سوراخ کرد بالاخره تازه تونست سرم رو زیرجلدی وصل کنه!!!وباعث شدمحتویات سرم زیرپوستم بره!!!وآخرش هم باهزاربدبختی درست شد. تازه این اولین شکنجه ام بود!! عکسی که ازسینه ام گرفتند،دکتررابه این نتیجه رسوندکه سینه ام چرکی شده.کلی آمپول چرک خشکن برام نوشت،وگفت این بچه نباید چیزی بخوره حتی یه قطره آب!!! هرچه گریه کردم وآب خواستم کسی توجه نکرد.مامان صدا میزدم مامان بزرگو،وحتی به پرستاران ...
نویسنده :
صهیب صلاح زهی
18:43
بیمارستان
سلام دوستان.ازدیروزتاحالابه علت سرماخوردگی شدیددربیمارستان بستری ام. دیشب سراغ باباروگرفتم نبود،ولی صبح که اومد حسابی حالشوگرفتم.حقش بود!!! ...
نویسنده :
صهیب صلاح زهی
17:32